محسن کدیور، مجازات مرتد، و حکم الله
آقای محسن کدیور یکی از جار چی های اصلاح طلبان پوزش طلب در رساله نقد مجازات مرتد و سابّ النبی خطاب به آقای شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی میفرمایند :
“من در این نامه با اتکاء به قرآن کریم، سنت نبوی، سیره علوی و مبانی اجتهاد در مکتب اهل بیت (ع) یعنی «اسلام رحمانی» علاوه بر نقد مدعیات اصلی شما در پاسختان به نامه نخستم می کوشم ناتمامی ادلّه و بی پایگی توجیهات شما حتی در چارچوب اسلام سنّتی و اجتهاد مصطلح، و بی احتیاطی غیرقابل دفاعتان را در قضیه مهمّه دماء عیان سازم.”
آقای کدیور تنها ماله کشی نیست که پس از شکست مفتضحانه اسلام ناب محمدی و رد آن از طرف اکثریت مردم شروع به رنگ و روغن کاری یک اسلام دیگر کرده تا بتواند با کمک هم پالکی های دین فروش خود با الفاظ و جملات دل نشین بار دیگر یک معجونی از شریعت و حکومت اسلامی به خورد این ملت و افراد نادان آن بدهند. آخوند صانعی ، هم کار آقای کدیور یکی دیگر از این پوزش طلبان اسلامی است. آخوند صانعی مدت پانزده سال رئیس بنیاد پانزده خرداد بود. او بود که به دستور خمینی حکم اعدام سلمان رشدی را صادر کرد و برای کشتن او دو میلیون دلار جایزه گذاشت، و حالا این بوقلمون رنگ عوض کرده در صف اول اصلاح طلبان سبز و رنگارنگ عربده میکشد.
کدیور به لنگرانی میگوید که :<<این همان چیزی است که من فتوای خطرناک ترور نامیده ام و شرعا و عقلا آنرا باطل می دانم ، و شما را از آن برحذر داشتم و هرج و مرج و اختلال نظام اجتماعی را پیامد لازم آن شمردم << آقای دوباره متولد شده ، وقتی امام سیزدهم انتخابی شما فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد و دوستتان آخوند صانعی مامور اجرای آن بود ، شما کجا بودید؟ آیا این ملت بایستی جنایات تمام جنایت کاران را فراموش کند؟ کدام یک از شما ها از این ملت شریف به خاطرجنایات خود عذر خواهی کرده و در تقاضا کرده که بخشیده شوید؟ عبدالكريم سروش؟ پاسدار سازگارا ؟
این اسلام زده گان که از اسلام ناب محمدی بر گشته ولی در همان سرنا آواز دیگری را میخوانند. اسلام رحمانی را رنگ و روغن میزنند، از اسلام راستین (تا حالا دروغی بوده) ، از رنسانس اسلامی، اسلام دمکراتیک، اسلام حقیقی، اسلام علیه اسلام ، و اسلام این و آن حرف میزنند و مقاله مینویسند و کمتر کسی هم پیدا میشود که به اینها بگوید بساط خودتآن را جمع کنید- – خر خودتی . توی این خیمه شب بازی که شما و دوستان درست کردید تفکر امکان پذیر نیست ، اصالت عقل و تعقل معنا و مفهومی ندارد . شما جار چیان شریعتی هستید که پیروانش چاره ای جز بندگی، بردگی، غلامی و اطاعت ندارند.
شما نمیتوانید آزاد و آزادانه فکر کنید، شما برده و عبدالله هستید و اختیاری از خودتان ندارید. برای شما الله حق است و هیچ مسلمانی حقی بر خالق خود ندارد، فقط وظیفه دارد که از او اطأعت کند و بر نادانی و ذلالت خود در مقابل توانائ و بزرگی او در همه حال و در تمام دوران زندگی اقرار کند. وظیفه اطأعت و عبادت است و سر پیچی از آن سخت ترین مجازات را دارد.
فاضل لنگرانی میگوید : «آنچه ارزش و حقیقت دارد «قانون خداوند» است و در برابر او هیچ قانون و اعلامیهای ارزش ندارد، غیر از خدا هیچ گروه و شخصی صلاحیّت جعل قانون ندارد و فقط خداست که میتواند برای بشر قانون جعل کند.» محسن کدیور با اینکه لنگرانی را به چالش کشیده است ، چاره ی ندارد مگر بگوید: << آری هیچ قانون و اعلامیه ای در تعارض با حکم الله واقعی ارزش ندارد>>
دستور الله به پیامبر او صادر شده و به گفته او و هم کارانش در قران نوشته شده. قران فرموده الله است و غیر قابل سوال، احکام الهی ابدی و غیر قابل تغییر است ، این احکام در حد کمال و بدون قید و شرط است . آیا شما در اسلام از من در بیاری خودتان تابع احکام خدای خودتان هستید؟ در کجای کتاب الله اسمی از امامت،حسن، حسین،عاشورا ، شیعه ، امام زمان، ولایت فقیه، برده شده؟ اصول دین اسلام به گفته قرآن چند اصل است ؟ محسن کدیور آن تلقی از اسلام را که <<تقلید از فقیهان سلف را پاسداری از احکام دین خدا می پندارد >> رد میکند و حتا ضد حقوق بشر میداند.ولی با سفسطه و بازی با کلمات و عربی گوئی از احکام واقعی دین خدای واقعی اسلام حرفی نمیزند. آیا خدای ایشان این چیز یا آن چیز را در قرآن گفته است یا نه؟
چرا با مردم رو راست نیستید؟ امام زمان را اختراع کردید، امام سیزدهم را به کره ماه بردید، ولایت فقیه را توی حلقوم ملت فرو کردید، برای سکس و آمیزش جنسی زن و مرد هزار قانون و مقررات و شرط و شروط گذاشتید، تمام حق و حقوق فردی و انسانی را از همه گرفته و پایمال کردید و قانون دین خودتان را قانون کردید، و هر دگر اندیش آزاده و آزادی خواه را سر به نیست کردید، غلام علی ، غلام حسین ، غلام رضا، عبدلله، عبدالحسین، عبدالحسن، و میلیون ها انسان دیگر را با سحر و جادو، امید فروشی، ترس و وحشت از مجازت ابدی به اسارت و بردگی خود در اوردید، دیگر بس است، دست از این شارلاتان بازی و دین فروشی بر دارید ، بگذارید این ملت نفسی در هوای آزاد بکشد و اینده ی، آن طوری که خودش میخواهد برای خودش بسازد. انسان آزاد احتیاج به رهبر و چوپان ندارد.