ازدواج

ردی قصد ازدواج داشت.
پس به یک بنگاهی مراجعه کرد که روی آن نوشته بود «بنگاه زناشویی»
مرد در را باز کرد و وارد اتاقی شد که دو در داشت.
روی یکی نوشته شده بود «زیبا» و روی دیگری «نازیبا»
در زیبا را فشار داد و وارد اتاق شد. دو در دیگر دید، روی یکی نوشته شده بود
«کدبانوی خوب» و روی دیگری «شلخته»
او از در کدبانوی خوب وارد شد.
در آن جا دو در دیگر بود که روی یکی «جوان» و روی دیگری «پا به سن گذاشته» نوشته شده بود.
از در جوان وارد شد. ته اتاق آینه ی دیواری بزرگی دیده می شد که روی آن این جمله نوشته شده بود:
با چنین ادعا و هوس ها، بهتر است اول خودتان را در این آینه نگاه کنید!!!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *